برای مشاهده یافته ها از کلید Enter و برای خروج از کلید Esc استفاده کنید.

داستان صوتی اولین طاووس

امروز شهرزاد قصه گو سایت انگلیش سی تی به سراغ داستان صوتی اولین طاووس رفته است.اگر می خواهید پای قصه او بنشینید و انگلیسی یاد بگیرید فایل صوتی زیر را پلی کنید.

 

داستان صوتی اولین طاووس

Argos lived in Ancient Greece. He was a husband and a proud father. He worked hard and did well at his job. But one thing about him wasn’t normal. He was born with 100 eyes. Having many eyes was usually a benefit to him. He had a chance to see many things.

آرگوس در یونان زندگی می کرد.او شوهر و پدری مغرور بود.او سخت کار می کرد و کارش را به درسی انجام می داد.اما یک چیز در مورد او عادی نبود.او با صد چشم متولد شده بود.داشتن چشم های زیاد برای او معمولاً ی فایده داشت.او شانس دیدن چیز های بسیاری را داشت.

Also, since he had so many eyes, he was very good at guarding things. While sleeping, he only rested a few eyes at a time. The others stayed awake. He worked for Hera, a great goddess. His primary function was to guard a special cow. The cow was very important to Hera. It was her favorite pet. The most essential part of his job was to keep the cow alone. It had to be kept separate from all the other cows and far away from people.

همچنین از آنجایی که او چشمان بسیاری داشت در مراقبت از چیز ها بسیار خوب بود.هنگام خواب هر بار فقط چند چشم استراحت می کردند و بقیه بیدار می ماندند.او برای هرا الهه بزرگ کار می کرد.وظیفه اصلی او نگهبانی از یک گاو ویژه بود.گاوی که برای هرا بسیار مهم بود..آن حیوان خانگی مورد علاقه او بود.حساس ترین بخش کار او این بود که گاو را تنها نگه دارد.آن از همه گاو های دیگر جدا و از مردم دور نگه داشته می شد.

This was an easy job for Argos. The cow just ate grass all day. But the god Zeus wanted the cow. He wanted to take it away from Hera. He had a plan. He found a great music player. He asked the man to play a beautiful song for Argos. Zeus was certain Argos would go to sleep.

این کار ساده ای برای آرگوس بود.گاو فقط در طول روز علف می خورد.اما خدای زئوس گاو را می خواست.او می خواست آن را از هرا بگیرد.او نقشه ای داشت.او یک نوازنده خوب پیدا کرد.از آن مرد خواست آهنگی زیبا برای آرگوس بنوازد.زئوس مطمئن بود آرگوس به خواب خواهد رفت.

The song had an immediate effect. Argos couldn’t focus on his job. He fell asleep. Zeus saw this, and he took the cow.

آهنگ تاثیر فوری داشت،ارگوس نمی توانست روی کارش تمرکز کند.خوابش برد،زئوس این را دید و گاو را گرفت.

Hera was very angry with Argos. She turned him into a peacock. She put his many eyes on his tail. Argos was very sad.

هرا از آرگوس بسیار عصبانی بود.او را تبدیل به طاووس کرد.او تمام چشم های آرگوس را در دم اش قرار  داد.آرگوس خیلی ناراحت بود.

Zeus saw how much trouble he had caused Argos. He made another plan. He turned Argos into a group of stars. He wanted Argos to remain in the sky forever. Even today, Argos’ image remains there, above the site where all his problems began. We can still see him in the night sky.

زئوس دید چقدر برای برای آرگوس درد سر درست کرده نقشه دیگری کشید.او آرگوس را به گروهی از ستاره ها تبدیل کرد.او می خواست که آرگوس برای همیشه در آسمان بماند. حتی امروز، تصویر آرگوس در آنجا باقی مانده است، بالای محلی که همه مشکلات او از آنجا شروع شد. ما هنوز می توانیم او را در آسمان شب ببینیم.
داستان زئوس
داستان زئوس

پرسش های داستان صوتی اولین طاووس

کلام پایانی

یادگیری زبان انگلیسی با داستان صوتی نیاز به تمرین بسیار دارد از همین رو تصمیم گرفتیم در مقاله های زیر داستان های دیگری را در اختیار تان قرار دهیم.

گروه ما افزون بر داستان های بالا بیش از 100 داستان دیگر را در قالب نرم افزار آموزش زبان انگلیسی شیوا در اختیار کاربرانش قرار داده است.برای نصب برنامه روی باکس دانلود پایین صفحه کلیک کنید.