برای مشاهده یافته ها از کلید Enter و برای خروج از کلید Esc استفاده کنید.

دانلود ویدیو داستان کوتاه جوجه اردک زشت

امروز می خواهیم به دل داستان جوجه اردک زشت برویم و کلمات دشوارش را پیدا کنیم. اگر می خواهید در این سفر با همراه باشید ویدیو زیر را با دقت تماشا کنید.

داستان صوتی جوجه اردک زشت

Mummy Duck lived on a farm. In her nest, she had five little eggs and one big egg. One day, the five little eggs started to crack.Tap, tap, tap! Five pretty, yellow baby ducklings came out.

مامان اردکه توی مزرعه زندگی می کرد.او در لانه خود 5 تخم کوچک و یک تخم بزرگ داشت.یک روز 5 تخم کوچک شروع به شکستن کردند.ضربه بزنید،ضربه بزنید.5 تا جوجه اردک خوشگل زرد رنگ بیرون اومدند.

Then the big egg started to crack. Bang, bang, bang! One big, ugly duckling came out. ‘That’s strange,’ thought Mummy Duck.

سپس تخم بزرگ شروع به ترکیدن کرد.بنگ،بنگ،یک اردک زشت بزرگی بیرون آمد.مامان اردک فکر کرد عجیب است.

Nobody wanted to play with him. ‘Go away,’ said his brothers and sisters. ‘You’re ugly!’

هیچ کس دوست نداشت با او بازی کند.”برو اون ور”برادران و خواهرانش می گفتند”تو زشت هستی”

The ugly duckling was sad. So he went to find some new friends.

جوجه اردک زشت ناراحت بود.بنابراین رفت تا دوست های جدید پیدا کنه.

‘Go away!’ said the pig.
‘Go away!’ said the sheep.
‘Go away!’ said the cow.
‘Go away!’ said the horse.

خوک گفت: برو

گوسفند گفت: برو

گاو گفت : برو

اسب گفت : برو

No one wanted to be his friend. It started to get cold. It started to snow! The ugly duckling found an empty barn and lived there. He was cold, sad and alone.

هیچ کس نمی خواست دوستش بشه.هوا سرد شد و برف شروع به باریدن گرفت.جوجه اردک در زشت یک انبار خالی زندگی کرد.او سرد،غمگین و تنها بود.

Then spring came. The ugly duckling left the barn and went back to the pond. He was very thirsty and put his beak into the water. He saw a beautiful, white bird! ‘Wow!’ he said. ‘Who’s that?

بهار آمد.جوجه اردک زشت انبار را ترک کرد و به دریاچه بازگشت.او خیلی تشنه بود و پشت اش را در آب گذاشت.او یک پرنده سفید خوشگل دید.واو،او گفت این کیه؟

‘It’s you,’ said another beautiful, white bird.

پرنده خوشگل دیگه ای گفت اون تویی

‘Me? But I’m an ugly duckling.’

من؟اما من جوجه اردک زشتم.

‘Not any more. You’re a beautiful swan, like me. Do you want to be my friend?’

نه دیگه،تو هم مثل من قوی زیبایی هستی.با من دوست میشی؟

‘Yes,’ he smiled.

بله او خندید.

All the other animals watched as the two swans flew away, friends forever.

همه حیوانات دیگر پرواز دو قو را تماشا کردند، دوستان برای همیشه.

داستان جوجه اردک زشت
داستان جوجه اردک زشت

کلام پایانی

همان طور که مشاهده کردید درس جوجه اردک زشت ده ها کلمه جدیدو جذاب داشت که بلد نبودید. از این رو پشنهاد می کنم برای بالا بردن دایره لغات تان داستان کوتاه های زیر را بخوانید.

درس های بالا یک دهم درس های نرم افزار آموزش زبان انگلیسی با داستان شیواست. اگر می خواهید به این داستان ها دسترسی پیدا کنید از لینک زیر برنامه را نصب کنید.