Sweater

Peter decided on a sweater.

پیتر ژاکت را انتخاب کرد.

Shirt

He always wears a shirt and tie.

او همیشه پیراهن و کروات می پوشه.

Jeans

A pair of nice jeans for $ 13.83.

معنی مثال: یک جفت شلوار جین 13دلار و 83 سنت.

Gloves

He put on his gloves again.

معنی مثال: او دوباره دستکش هایش را پوشید.

Cap

He picked his cap up from the floor and stuck it back on his head.

او کلاهش را از روی زمین برداشت و دوباره روی سرش گذاشت.

Suit

This suit is perfect for me.

کت و شلوار برای من عالیه.

Hawaiian shirt

The man was wearing an oversized Hawaiian shirt splotched with big flowers.

اون مرده یک لباس هاوایی بزرگ سایز با گل های بزرگ پوشیده بود.

Singlet

A fat man in a blue singlet barged in, then barged out again.

مردی چاق با زیرپوش آبی وارد اتاق شد و دوباره خارج شد.

Business shoes

Jackson needs new business shoes.

جکسون کفش مجلسی نیاز دارد.

Flip flops

He is fond of wearing flip flops

او عاشق پوشیدن دم پایی است.

Shorts

He was wearing a T-shirt and shorts.

او یک تی شرت و شورت پوشیده بود.

Cardigan

The old man lifted his cardigan to scratch his side.

پیرمرده ژاکت کش باف پشمی شو داد بالا تا پهلوشو بخاراند.

Jacket

This jacket is just my size

این ژاکت(کت) فقط اندازه من است.

Sport shoes

A neighbor brings a new pair of sports shoes.

همسایه یک جفت کفش آورده است.

Bow tie

Thompson wears a suit with a long jacket, vest and bow tie.

تامپسون کت و شلواری با ژاکت بلند ، جلیقه و پاپیون می پوشد.

Men are forbidden to wear shorts or sleeveless shirt in public.

پوشیدن شلوارک یا پیراهن بدون آستین در جمع برای مردان ممنوع است.

Vest

I need a vest and a piece.

من به یک پارچه و یک جلیقه نیاز دارم.

Long-sleeve top

Tom likes wearing long-sleeve top.

تام دوست دارد تاپ آستین بلند بپوشد.

He was wearing khakis, a polo shirt and sneakers.

او یک پیراهن چوگان و کفش پوشیده بود.

Jumper

It’s very cold so put a jumper on.

معنی مثال: خیلی سرده ،بنابراین ژاکت بپوش.

He had a trench coat.

معنی مثال:او یک پالتو دارد.

He bought a new bathrobe yesterday.

معنی مثال:او یک روپوش نو خریده بود.

He wears aquamarine cargo pants, which are slightly torn up.

او شلوار باری آکوامارین می پوشد که کمی پاره شده است.

Tomorrow he would bring his own swimsuit.

معنی مثال: فردا لباس شنای خودشو میاره.

He was wearing a blue blazer and a white polo shirt.

معنی مثال: او یک کت و یک پیراهن پوشیده بود.

His T-shirt was too thin.

معنی مثال:تی شرتش خیلی تنگ بود.

Belt

He adjusted his belt.

معنی مثال:کمربندش را تنظیم کرد.

The boy was dressed in just his underpants and a T shirt.

معنی مثال پسره فقط یک زیر شلواری و تی شرت پوشیده بود.

Waistcoat

Check out our complete list of waistcoats at best prices in India.

معنی مثال:جلیقه های ما را با بهترین قیمت در هند بررسی کنید.

Socks

He took his shoes and socks off.

معنی مثال:کفش و جورابش را در آورد.

Tie

He hated wearing a tie.

معنی مثال: اون از اینکه کروات بزنه متنفره.

Umbrella

I’ve come out without my umbrella.

معنی مثال:من بدون چتر بیرون آمدم.

Scarf

He had a scarf round his neck.

معنی مثال:اون یک شال گردن دور گردنش داشت.

Sunglasses

I like wearing sunglasses – I feel I can hide behind them.

معنی مثال:من عینک آفتابی رو دوست دارم-(چون)احساس می میشه مخفی شد پشت اونا.

Glasses

I was unlucky enough to lose my glasses.

معنی مثال: من به اندازه کافی خوش شانس نبودم  که عینکمو گم نکنم.

Boots

I helped him pull his boots off.

معنی مثال:بهش کمک کردم چکمه هاشو دریاره.

Wallet

John has lost his wallet. That’s too bad.

معنی مثال: جان کیفشو گم کرد و این خیلی بده.

Handbag

I don’t carry a handbag. I just carry money in my pocket.

معنی مثال: من با خودم کیف دستی حمل نمی کنم.پولامو می گذارم تو ی جیبم.

Watch

The man glanced nervously at his watch.

معنی مثال: مرد نگاهی عصبانی به ساعتش انداخت.