اصطلاحات زبان انگلیسی (کاربردی ترین اصطلاحات)
دانستن اصطلاحات زبان انگلیسی به ما در فهمیدن متون انگلیسی کمک زیادی خواهد کرد. در این بخش قصد داریم شما را با اصطلاحات در زبان انگلیسی با معنی فارسی آشنا کنیم. همچون زبان فارسی، زبان انگلیسی نیز دارای اصطلاحاتی است. اگر بخواهیم اصطلاحات زبان انگلیسی را به صورت کلمه به کلمه ترجمه کنیم دچار مشکل خواهیم شد. شناخت اصطلاحات زبان انگلیسی باعث خواهند شد که ار سردرگمی در ترجمه ی این عبارات نجات پیدا کنید.
جدول محتوا
اصطلاحات زبان انگلیسی
معنی اصطلاح | اصطلاح به انگلیسی |
---|---|
He looks proud | او خودشو میگیره |
او خودشو میگیره | He looks proud |
او شکایت کرده | He made a complaint |
او مرا به گریه انداخت | He made me cry |
ادا در میاره/دهن کجی میکنه | He makes faces |
او از خنده روده برت می کند | He makes you laugh your head off |
او فقط داره از شما سواستفاده می کنه | He is just using you |
یک ذره هم به تو نرفته | He is not a bit like you |
با چاپلوسی نمی توان با اون کنار اومد | He is not easily flattered |
او در مرخصی است | He is on leave |
داره با تلفن حرف میزنه | He is on the phone |
بیکاره | He is out of job |
اون سن و سالی ازش گذشته | He is over the hill |
طرف خداي فلان کار است | He is post master at |
روی پول غلط می خوره | He is rolling in money |
طرف شوته | he is so behind |
بله قربان گو است | He is such a yes-man person |
تحت کنترل همسرشه | He is under his wife’s thumb |
آدم دغل باز و شیادیه | He is an imposter |
پسر فهمیده اي است | He is an understanding boy |
مثل سیب زمینی بی رگ | He is as cool as a cucumber |
مثل گاو پیشانی سفید | He is as well known as the village pump |
مهره مار داره | He is charming |
چه باید کرد؟ | What is to do? |
خواه ناخواه، چه بخواهی چه نخواهی | Willy nilly / willy-nilly |
چه پررویی! | What cheek! |
به چه منظور | to what end |
باید به کارش ایولله گفت. | You must hand it to him. |
با صحبتهایت حالم را بهم میزنی. | You make me ill with your speech. |
به جرأت میتوانم بگویم… | I dare say… |
بپایید. ملتفت باشید. | Mind your eye. |
ببخشید پشتم به شماست. | Excuse me back. |
به شرافتم سوگند | upon my word |
به حساب خودم | on my own account |
(قیافه اش) به پدرش رفته. | He takes after his father. |
به حال من فرقی نمیکند…. | It is all the same to me. |
بدرد من نمی خورد. | It does not answer my purpose. |
به تو چه؟ | What is that to you? |
بین خودمان باشد. | Between you and me |
به من مربوط نیست. | It is not concern of mine. |
آدم خوش معامله شریک مال مردم است. | Honesty is best policy. |
به هیچ وجه نمیدانم. | I’m hanged if I know. / I’ll be hanged if I know. |
برو با هم قد خودت طرف بشو. | Pick on someone your own size. |
بابا ایوالله! | I take my hat off to you. /take my hat off to |
با دم شیر بازی نکن. | Don’t twist the lion’s tail. |
برگ سبزی است تحفه ی درویش. | A widow’s mite. |
برحسب تقاضای… | at the instance of |
سرت به کار خودت باشه. سرت تو لاک خودت باشه. | Mind your own business. |
بیحالم. بی حوصله ام. | I am off color. |
به دیگران نیکی کنید. | Do good to others. |
بجنبید. زودباشید. | Snap into it. |
بی ادبی و پررویی موقوف. | None of your sauce. |
بره به جهنم. | The devil take him. |
برو گم شو! | Clear out! |
تا آنجا که به من مربوط می شود. | For all I care. |
برو پی کارت! | Go along with you/get lost! |
بارک الله! | Good show! |
برو به جهنم! | Go to the devil! |
بالا دست ندارد. | He is second to none. |
بسته به میل خودت است./هرطور میلتان است. | It is up to you. |
بیخود نبود که… | It was not for nothing that… |
به سلامتی شما. (هنگام نوشیدن) | Here’s to you. |
بی رودربایستی | In a family way |
پول که علف خرس نیست. | Money doesn’t grow on trees. |
تا چه پیش آید. | It all depends. |
تا جایی که در توان من است. | To the best of my ability. |
تا خرخره گرفتار مشکل است | He is neck-deep in trouble. |
تا آنجا که من میدانم…. | For the best of my knowledge… |
با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشته. | He robs his belly to cover his back. |
تف بر این زندگی. | Down this life. |
تا زندگی هست امید هست. | While there is a while there is a hope. |
تا آنجا که چشم کار میکند. | As far as the eye can reach. |
تا تنور گرم است نان را بچسبان. | Strike while the iron is hot. |
صداقت بهترین سیاست است. | Honesty is the best policy. |
توی باغ نیست. | He is off the rails. |
نه خود خورد نه کس دهد، گنده کند به سگ دهد. | Waste not, want not. |
تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها. | There is no smoke without fire. |
تازه اولشه. | This is only the beginning. |
تا نباشد چوب تر، فرمان نبرد گاو و خر. | Spare the rod and spoil the child. |
توانا بود هر که دانا بود. | Knowledge is power. |
تفرقه بنداز و حکومت کن. | Divide and rule. |
جریان چیه؟ | What is all about? |
جلوی زبونت رو بگیر. | Control your tongue. |
بزن به چاک. | Buzz off. |
بفرمایید میل کنید. از خودتون پذیرایی کنید. | Help yourself. |
بدجوری گیر کردم. | I am in a rather hole. |
به غیرتم برخورد. | My pride was wounded. |
بد هیچکس را نخواهید. | Wish nobody ill. |
پایت را به اندازهی گلیمت دراز کن. | Cut your coat according to your cloth. |
پول حلال مشکلات است. | Money talks. |
پای مرا وسط نکشید. | Don’t involve me. |
پایش لب گور است. | He is on his last leg. |
چاره ای جز این ندارم. | I have no choice but… |
بیخیالش! | A fat chance |
چه خیال باطلی | A fat chance |
چه نفعی دارد؟ | What is there in it? |
چرا در مجلس عروسی داشتی چشم چرانی میکردی؟ | Why were you feeding your eyes in the wedding party? |
چوب خدا صدا ندارد. | The mills of God grind slowly. |
چقدر به شما بدهکارم؟ | How much do I owe you? |
چه پررویی! | What is to do? |
پس از آشنایی با پرکاربردترین اصطلاحات زبان انگلیسی در ادامه شاید دوست داشته باشید با 504 واژه پرکاربرد زبان انگلیسی آشنا شوید.
کلام آخر
برای اینکه اصطلاحات بالا از یادتان نرود پیشنهاد می کنم نرم افزار آموزش کلمات انگلیسی شیوا را که از تکنیک لایتنر برای به خاطر سپردن کلمات استفاده می کند نصب کنید.